ذوالنون گوید روزی می رفتم به کنار رودی رسیدم کوشکی را دیدم .بر کنار آب رفتم وطهارت کردم چون فارغ شدم ناگاه چشم من بر کنگره کوشک افتاد کنیزکی دیدم بر کنگره کوشک ایستاده به غایت صاحب جمال . خواستم تا وی را بیازمایم گفتم: ای کنیزک که رایی ؟ گفت ای ذوالنون چون از دور پدید آمدی پنداشتم دیوانه ای چون نزدیک آمدی پنداشتم عالمی و چون نزدیک ترآمدی پنداشتم عارفی. پس نگاه کردم نه دیوانه ای ونه عالمی ونه عارفی ! گفتم : چگونه می گویی ؟ گفت : اگر دیوانه بودی طهارت نکردی واگرعالم بودی به نامحرم ننگریستی واگرعارف بودی چشمت به غیر حق نیفتادی.
تذکره الاولیاء
سخنرانی دکتر محمد اسماعیل حنفی بجد
به مناسبت بزرگداشت زادروز رسول اکرمj و هفتة وحدت 1383 شمسی
بسم الله الرحمن الرحیم
بـلـغالعلـی بکمـالـه |
|
کشف الدجی بجماله |
حسنت جمیع خصاله |
صلــوا علیــه و آلـه |
با تبریک میلاد مسعود پیامبر عظیم الشأن اسلام، سیدالمرسلین و خاتم النبیین، حضرت محمدبن عبدالله j به امت بزرگ اسلامی و حضار محترم، با توجه به وقتی که در اختیارم گذاشته شده، چهرة پیامبر j را بر اساس آیات قرآن توصیف خواهم کرد، تا با شناخت ایشان و با پیروی از رهنمودهای علمی و عملی پیامبر رحمت و منادی اخوت j به سعادت دنیا و آخرت برسیم.
v نام پیامبر j، رسالت و ایمان ایشان:
نام گرامی پیامبر j چها بار بهصورت محمد j و یک بار بهصورت احمد j آمدهاست و نکتة قابل توجه این که در همة این آیات رسالت ایشان گوشزد شدهاست.
1. وما محمدّ إلا رسولٌ، قد خلت من قبلهالرسل، أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم ... (آلعمران/144)
2. ماکان محمدّ أبا أحدٍ من رجالکم و لکن رسولالله و خاتم النبیین ... (احزاب/40)
3. ... والذین ءامنوا و عملوا الصلحت و ءامنوا بما نزّل علی محمدٍ ... (محمد/2)
4. محمدّ رسولالله و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم ... (فتح/29)
5. به نام احمد j یک بار است و آن هم از قول عیسی بن مریم که مژده میداد پس از من پیامبری به نام احمد خواهد آمد: و مبشراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه احمدٌ ... (صف/6)
و در آغاز سورة یس، خداوند متعال با سوگند به قرآن رسالت ایشان را تأیید میفرماید:
یس* والقرآن الحکیم * إنک لمنالمرسلین * علی صراطٍ مستقیمٍ.(یس/4-1)
ودربارة ایمان پیامبر j و مومنان میفرماید: ءامنالرسول بما أنزل إلیه من ربه والمومنون کلٌ ءامن بالله و ملائکته و کتبه و رسله...(بقره/285)
v پیامبر j بشر است:
قل إنما أنا بشرّ مثلکم یوحی إلی أنما إلهکم إلهّ واحدّ ...(کهف/110)
پیامبر j اعلام میدارد که من انسانی مثل شما هستم که به من وحی میشود که خدای شما خدای یگانه است.
پیامبر j خود را از دیگران بالاتر معرفی نمیکند و تفاوت خود را با دیگران در وحی میداند که بر وی نازل میشود تا به مردم بیاموزد کسی خود را بر دیگران ترجیح ندهد و خود را تافتة جدا بافتهای نداند.
پیامبر j نمیگوید غیب میدانم و ادعا نمیکند که فرشته است، بلکه میگوید: و لا أعلم الغیب و لا أقول إنی ملکٌ. (أنعام/50) حتی به ایشان دستور دادهمیشود که بگوید: نمیدانم با من یا شما چه خواهدشد: قل ما کنت بدعاً منالرسل و ماأدری ما یفعل بی و لا بکم ... (احقاف/9)
پیامبر j از میان مردم مبعوث شدهاست، به همین سبب، رنجی که بر مردم است اورا ناراحت میدارد، او بر مومنان مهربان است، لقد جاءکم رسولٌ من أنفسکم عزیزٌ علیه ما عنِتَّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوفّ رحیمّ. (توبه/ 128) در آیات دیگری هم به مردمی بودن پیامبر j عنایت شدهاست: أکان للنّاس عجباً أن أوحینا إلی رجلٍ منهم أن أنذر الناس و بشّر الذین ءامنوا أن لهم قدم صدقٍ عند ربهم ... (یونس/2)
درمورد این که پیامبر j أمی(درس نخوانده)است و از میان مردمی أمی برانگیخته شده تا انسان بودنش ثابت شود چنین میخوانیم: هوالذی بعث فی الأمیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلالٍ مبینٍ. (جمعه/2) و شگفتی در ایناست که همان رسول أمی(درس نخوانده) مأمور خواندن آیات بر مردم است تا کتاب و حکمت به آنها بیاموزد و آنها را پاک گرداند.
v خلق و خوی پیامبر j و أسوه بودن ایشان:
در آغاز سورة قلم به خلق و خوی پیامبر j اشاره شدهاست: ن * والقلم و ما یسطرون * ما أنت بنعمة ربک بمجنون * و إن لک لأجراً غیر ممنون * و إنّک لعلی خلقٍ عظیمٍ. (قلم/4-1)خدای متعال سخن را با سوگند مؤکد کردهاست و خلق و خوی پیامبرش را با صفت عظیم و صف کردهاست. چه تعریف و توصیفی از کلام خدا رساتر است؟ فقط باید اندیشید، سیرة رسول خدا j را مطالعه کرد واز آن درس گرفت، و آن را سرمشق یا الگو قرار داد. چون أسوه بودن ایشان بدینسان مطرح شدهاست: لقد کان لکم فی رسولالله أسوةٌ حسنةٌ لمن کان یرجواالله والیوم الآخر و ذکرالله کثیراً. (احزاب/21)
پیامبر اکرم j در اخلاق و رفتار دینی و دنیایی سرمشق کسانی است که به خدا و روز قیامت امیدوارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
دربارة نرمخویی و گذشت پیامبر j که آن هم رحمتی از جانب خدا بر ایشان است میخوانیم: فبما رحمةٍ من الله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فی الأمر، فإذا عزمت فتوکل علی الله إن الله یحب المتوکلین.(آلعمران/159)
اگر امت اسلامی بر اساس این رهنمود عمل کنند هیچ کدورت و اختلافی بینشان نخواهدماند، وقتی نرمخویی کنند و از بداخلاقی و تندخویی بپرهیزند، و از خطاهای یکدیگر درگذرند، و برای دیگران طلب آمرزش کنند، و در امور با دیگران مشورت کنند و توکل بر خدا داشتهباشند، رحمت خدا شامل حالشان خواهدشد و دوستی و مهر و محبت همه را فرا خواهدگرفت. علاوه بر این باید دانست که دوستان پیامبر j و دشمنانشان چه کسانی بودند، و برخورد پیامبر j با هر گروهی چگونه بود، و آیات قرآن در این زمینهها چه میگوید؟
هرکس به دین خدا ایمان بیاورد و دستورها را اجرا کند دوست است، و آن کس که ایمان نداشتهباشد و در صدد آزار رسول j و از بین بردن دین باشد دشمن است. پیامبر j دستور دارد که مؤمنان را زیر چتر رحمت خویش قراردهد: واخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین.(شعرا/215) و درمورد دشمنان که کافران و منافقانند میفرماید: یاأیها النّبی جاهدالکفّار والمنافقین واغلظ علیهم و مأوئهم جهنّم و بئس المصیر. (توبه/73) پیامبر j مأمور مبارزه و سختگیری بر کافران و منافقان است، و از همین دنیا، جایشان مشخص شده که در جهنم است. اما در مورد پیامبر j و مؤمنانی که همراهش در راه خدا با مال و جان جهاد میکنند وعدة نیکی و رستگاری میدهد: لکن الرسول والذین ءامنوا معه جاهدوا بأموالهم و أنفسهم، و أولئک لهم الخیرت و أولئک هم المفلحون * أعدالله لهم جناتٍ تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها، ذلک الفوز العظیم. (توبه/88 و89 )
در مورد نخستین ایمان آورندگان به پیامبر j- که شامل مهاجرین و انصار میشود- رضایت خدا از آنها اعلام میشود و بهشت و کامیابی به آنان وعده دادهمیشود، یا بهتر است بگویم بهشت برایشان آماده شدهاست؛ والسابقون الأولون من المهاجرین والأنصار والذین اتّبعوهم بإحسانٍ رضی الله عنهم و رضوا عنه و أعد لهم جناتٍ تجری تحتها الأنهار خالدین فیها أبداً ذلک الفوز العظیم. (توبه/100)
پاداش کسانی که از دین خدا و رسولش حمایت کنند چنین است، آنها بودند که بدون ترس و فشار، آزادانه و هوشیارانه ایمان آورند، اگر آنها در ایمان پیشقدم نمیشدند و دین را نمیپذیرفتند، که بود که دین و پیام رسول j را به ما برساند؟ اما وظیفة کسانی که بعد از آنها آمدهاند این است که در حقشان دعا کنند و بگویند: ربنا اغفر لنا و لإخواننا الذین سبقونا بالإیمان و لا تجعل فی قلوبنا غلّاً للذین ءامنوا ربّنا إنّک رؤوفّ رحیمّ. (حشر/10) پروردگارا؛ بیامرز ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتند، و در دل ما هیچ دشمنیای نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا، تو مهربان و بخشندهای.
این خود یکپارچگی امت اسلامی را از ظهور تا ابد میرساند، آنها برادران ما بودند برادرانی که در گرایش به اسلام و قبول دین بر ما پیشی جستند، خدا همهشان را بیامرزد، خدا رضایت خود را از آنها اعلام کردهاست، نارضایتی ما سودی ندارد، جز اینکه مخالفت خود را با خواست خدا آشکار کردهایم. سعدی می گوید:
چو راضی شد از بنده یزدان پاک |
گر اینها نگـردند راضـی چه باک |
v محمد j پیامبر رحمت است:
و ما أرسلنک إلا رحمةً للعالمین. (انبیاء/107)تو را نفرستادیم مگر رحمتی برای جهانیان. هرکس از جهانیان که از او پیروی کند مشمول این رحمت خواهدشد، مأموریت پیامبر j جهانی و فراگیر است و پیامبر j به تمام بشریت مبعوث شدهاست: و ما أرسلنک إلا کافّةً للنّاس بشیرا و نذیرا. (سبا/28) که تأیید و تفسیر آیة قبلی است. در خصوص رحمت بودن پیامبر j باید به این نکته توجه داشت که تا زمانی که پیامبر j در میان مردم بود عذابی بر آنها نازل نشد، و اگر طبق راهنماییهای آنحضرت طلب آمرزش کنند عذابی بر آنها فرود نخواهدآمد: و ما کان الله لیعذّبهم و أنت فیهم، و ما کان الله معذّبهم و هم یستغفرون. (انفال/33)
v پیامبر عدل و انصاف:
و أمرت لأعدل بینکم ... (شوری/15) مأمور شدهام که بین شما به عدالت رفتار کنم. بنابراین آیه، همة افرادی که خود را پیرو دین پیامبر j میدانند مأمورند که بر سیرة رسول خدا j رفتار کنند، نسبت به هم عادلانه رفتار کنند، به همه حقوق اجتماعی یکسان بدهند، بعضیها عزیزتر و حقدارتر از دیگران نباشند، وقتی دین مؤمنان را بهعنوان برادران معرفی کرد و حکم برادری بین مسلمانان صادر کرد، همة برادران از لحاظ ارث یکسانند، همه به اندازة هم ارث میبرند یا از حقوق یکسان بهرهمندند. اگر بین برادران عادلانه رفتار نشود قطعا تضادهای جبرانناپذیری پدید خواهدآمد.
دربارة عدل این آیه را بسیار شنیدهایم: إن الله یأمر بالعدل والإحسان و إیتاء ذیالقربی و ینهی عن الفحشاء والمنکر والبغی یعظکم لعلّکم تذکّرون. (نحل/90)که هر مؤمنی را موظف میکند در حیطة وظیفه و کارش به عدالت و نیکی و پرهیز از بدیها بکوشد، و عدالت را مقدم بر همة امور اجتماعی بداند.
v دوست داشتن پیامبر j:
همة مسلمانان میگویند ما پیامبر j را دوست داریم و چنین هم باید باشد، اما به چه صورت و به چه کیفیت؟ دوستی عملی پسندیدهاست، نه دوستی زبانی،«به عمل کار برآید به سخندانی نیست.»، اکنون وقت آن است که با مطالعه در سیرة رسول خدا j و اخلاق و رفتار و کردار ایشان، به پیروی عملی از آن أسوة حسنه بپردازیم و دوستی خود را عملاً ثابت کنیم تا کارمان مطابق این آیة قرآن باشد: قل إن کنتم تحبون الله فاتّبعونی یحببکم الله ... (آلعمران/31). دوستی خدا در پیروی از رسول خدا j است. و دوستی هم دوجانبهاست. ادعا میکنیم که خدا را دوست داریم، صحت ادعای ما عمل ماست. و نتیجة آن، ایناست که خدا هم مارا دوست داشتهباشد. یحبهم و یحبونه، خدا ایشان را دوست دارد و ایشان خدا را دوست دارند، چه معاملهای از این بهتر!؟
در نظر مسلمانان راستین، خدا و رسول j از جانشان عزیزتر است: النّبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم و أزواجه أمهاتهم ... (احزاب/6) و در بخش دوم آیه، همسران رسول j را در حکم مادران مؤمنان آورد، اگر آنها در حکم مادرانند پیغمبر j در حکم پدر این امت است و احترام و دوستیشان لازم، بسیار بودند از مؤمنانی که همزمان پیامبر j بودند، و در راه محافظت از جان پیغمبر j خود را به خطر میافکندند و در برابر تیغ و تیر دشمنان سپر پیامبر j میشدند. اما اکنون که پیامبر j در میان ما نیست محافظت از دین پیامبر j وظیفة تکتک ماست.
v امت واحده:
طبق نص صریح قرآن مسلمانان امت واحده هستند: و إن هذه أمتکم أمةً واحدهٌ و أنا ربکم فاتقون.«و در آیة دیگر فاعبدون.» (مؤمنون/52 و انبیاء/92) در آیات و روایات بهگونههایی از این وحدت برمیخوریم که یکپارچگی امت را میرساند در آخرین آیات سورة بقره به ایمان پیامبر j و مؤمنان اشاره میکند و میفرماید: آمن الرسول بما أنزل إلیه من ربه والمؤمنون کلٌ آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله...الی آخر
هرچند آیه دربارة تأیید ایمان رسول خدا j شروع شده ولی یاران و همراهان رسول j هم یادشدهاند، که نشانهای بر یکپارچگی و وحدت امت اسلام است. پیامبر j و مؤمنان از هم جدا نیستند، امت مانند یک بدن است که خود پیامبر j این تشبیه را در سخنان خود آوردهاند: مثلالمؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد إذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحمی. که سعدی آن را به شعر درآورده:
بنـی آدم اعضـای یکـدیگرنــد |
که در آفرینش زیک گوهرند |
چو عضوی بدرد آورد روزگار |
دگـر عضـوها را نمــاند قـرار |
تـوکـز محنت دیگـران بیـغمی |
نشـایـد که نـامت نهنـد آدمی |
بنابراین خوبی جامعه در خوبی یکایک افراد است، و بدی جامعه به ضرر فردفرد آن جامعه است، هیچکدام تنها نیست، همه با همند، سعادت یا شقاوت افراد به هم پیوسته است.
وقتی در جامعهای رفاه و نعمت و امنیت باشد همه را دربرمیگیرد، و اگر بر عکس، قحطی وگرانی و ناامنی باشد باز شامل همه میشود، و آنگاه که بلایی همگانی برسد تروخشک را با هم خواهدسوخت، و خدا هم ما را از چنین روزی بیم داده است: واتقوا فتنةً لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصةً ... (انفال/25)در برابر بدیها و زشتیها قیامی همگانی لازم است، هرکس بتنهایی نمیتواند گلیم خودش را از آب بکشد، لازم است دسته جمعی دست بکار شوند تا موفق شوند. خدای متعال میفرماید: قل إنّما أعظکم بواحدةً أن تقوموا لله مثنی و فرادی ... (سبا/46)در صدر اسلام وقتی مسلمانان با فرماندهی شخص پیامبر j به کاری میپرداختند یا در نبردی شرکت میکردند، چون اتحاد و اتفاق در میانشان بود پیروز میشدند.
v اتحاد مایة عزت است و اختلاف موجب ذلت:
اتحاد مایة عزت و افتخار و رحمت است و پراکندگی و اختلاف موجب ذلت و از بین رفتن ابهت و اقتدار است، خدای متعال به پیروی از احکام خدا و رسول j و پرهیز از پراکندگی و تشتت امر می فرماید: و أطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم، واصبروا إن الله مع الصابرین. (انفال/46) از خدا و رسولش فرمانبرداری کنید، نزاع(جنگ و دعوا) نکنید که سست خواهیدشد و ابهت(اقتدار) شما از بین خواهدرفت، صبر و پایداری کنید همانا خدا با صابران است.
اختلاف و نزاع مایة عذاب است: و لا تکونوا کالذین تفرقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البینات و أولئک لهم عذابّ عظیمّ. (آلعمران/105) این اختلاف به نفع بیگانگان یعنی دشمنان اسلام و مسلمین است، وچنان که ذکرشد سبب از بین رفتن قدرت و ابهت مسلمانان است، و هر کاری که به ضرر جامعة اسلامی باشد مستوجب عذاب بزرگ خواهدبود.
دولت همه زاتفاق خیزد |
بی دولتی از نفـاق خیـزد |
اگر مسلمانان دست به دست هم بدهند و متحد و یکپارچه شوند هیچ ابر قدرت نظامی یا سیاسی نمیتواند برآنها ستم کند یا به سرزمینهایشان تجاوز کند و خانههاشان را بر سرشان خراب کند، ما بهطور ملموس نتیجة این پراکندگی و تفرقه را میبینیم... وقت آن فرا رسیدهاست که آگاهان و دانایان و خیرخواهان به خودآیند و چاره اندیشی کنند و در راه اتحاد و انسجام مسلمانان گامهای سودمندی بردارند.
v اخوت اسلامی:
ما باید به یادداشته باشیم که پیامبر ما j منادی اخوت بود، مسلمانان را به برادری و مهربانی فرامیخواند، و این برادری را نعمتی از جانب پروردگار معرفی می کرد و چنگ زدن به قانون الهی قرآن و پرهیز از تفرقه را یادآور میشد و می فرمود: واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم إذ کنتم أعداءً فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخواناً ... (آل عمران/103) و این اختلاف را به گودالی از آتش تشبیه میفرمود که بر لبة آن بودید و هر لحظه امکان فروافتادن در آن بود، و خدا به وسیلة دین و ایجاد اخوت شما را از آن نجات بخشید. قدر این نعمت را بدانید. و اگر اختلافی هست آن را اصلاح کنید: إنّما المؤمنون إخوةٌ فأصلحوا بین أخویکم ... (حجرات/10)، باید در اخلاق و رفتار پیامبر j و توصیه های ایشان دقت کنیم، ببینیم ما را به چه چیزهایی امر کرده و از چه چیزهایی منع کرده است، آنهارا بهکار بندیم زیرا صلاح ما در آن است: و ما ءاتئکم الرسول فخذوه و ما نهئکم عنه فانتهوا، و اتقواالله، إن الله شدیدالعقاب. (حشر/7)سفارش پیامبر j به اتحاد، اتفاق، برادری، نیکی، عدالت و خیرخواهی به بندگان خداست، درصورتی که از این أسوة حسنه پیروی کنیم سعادت دنیا و آخرت نصیب ما خواهدشد.
سخن خود را با دعا در حق همة برادران مسلمان به پایان میآورم:
ربنااغفر لنا و لإخواننا الذین سبقونا بالإیمان و لا تجعل فی قلوبنا غلاً للذین ءامنوا ربنا إنک رؤوف رحیم.